joke
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید
 


کد خوش آمد گویی وبلاگ

 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگی است برای همه افرادی که دوست دارند بخندند از همه عزیزان خواهشمندم نظر یادتون نره در خبرنامه عضو شوید تا جدیدتزین مطالب به ایمیل شما ارسال شود ضمنا برای مشاهده برخی مطالب باید در وبلاگ عضویت داشته باشید پس لطفا عضو شوید. لطفا ما را در گوگل محبوب کنید. با تشکر مدیر وبلاگ سید رضا علوی فرد
پيوندها
  • rainlink
  • ردیاب جی پی اس ماشین
  • ارم زوتی z300
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان joke و آدرس joke3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 17597
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1




فال انبیاء


joke
جکککککککککککککککک




سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید، میگه پیاده میشی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!


رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!

کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

داریم ۱۰ نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.

تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من می‌خوام لیس بزنم !

رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم.

رفیقم شمارمو می خواست، گفتم: یادداشت کن ۰۹۳۲
گفت : تالیا داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد

 



ادامه مطلب ...


شنبه 5 اسفند 1391برچسب:غضنفر,شیخ ویارانش,شکاکی یک زن, :: 20:17 ::  نويسنده : سید رضا علوی فرد

غضنفر توي آتيش سوزي ميميره
پزشکان اعلام مي کنن %20 سوختگي ، %80 کوفتگي !!!
ميرن تحقيق مي کنن مي بينن دوستاش آتيشو با بيل خاموش کردن !!!

.............................................................................................................................................

مرده زنده ميشه و همه فرار مي کنن. بعد از يکي دو دقيقه غضنفر داد مي زنه:
برگرديد برگرديد، نترسيد، کشتمش !!!

.............................................................................................................................................

 

 



ادامه مطلب ...


شنبه 5 اسفند 1391برچسب:شکاکی یک زن,شیخ ویارا, :: 16:36 ::  نويسنده : سید رضا علوی فرد

اوردند روزی شیخ و مردان در کوهستان سفر میکردندی و به ریل قطار ریسدندی که ریزش کوه ان را به بند اورده بود.ناگهان صدای قطار از دور شنیده شدشیخ فریاد زد که جامه هارا بدرید و اتش زنید که بدجور این داستان را شنیده ام!!!و در حالی که جامه ها را اتش میزدند فریاد میکشیدند و به سمت قطار حرکت میکردند/مریدی گفت:یا شیخ نباید دستمان را در سوراخی فرو بکردندی؟شیخ گفت:نه حیف نان ان یک داستان دیگر است(خاک تو مخت) راننده قطار که از دور گروهی را دید لخت که فریاد میزنند فکر کرد که به دزدان زمین سومالی برخورد کرده!!و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خورد و همه سرنشینان جان به جان افرین مردند. شیخ و مریدان ایستادند شیخ رو به بقیه کرد و گقت:قاعدتا نباید اینگونه میشد؟!؟!پس یه پخمه ای رو کرد و گفت احمق تو چرا لباست را در نیاوردندی و اتش نزدندی؟پخمه گفت:اخر الان سر ظهر است گفتم شاید همینطوری هم مارا ببینند و نیازی نباشد که...!!!



پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:شکاکی یک زن, :: 10:44 ::  نويسنده : سید رضا علوی فرد

مرد تازه به خانه رسیده بود و هنوز پیراهن از تن خارج نکرده بود
که با صدای جیغ و کوبیده شدن کت و شلوارش به صورت اش هاج و واج همسرش را نگاه میکرد که با گریه میگفت :
این چیه ؟ ها نا مرد ! این چیه ؟ یه تار موی بلوند بلند ! روی کت تو بود !
من همیشه میدونستم که تو یه زن مو بلند بلوند رو به من ترجیح میدی !!
به هر قائله اون روز گذشت و روز بعد .......



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, :: 10:24 ::  نويسنده : سید رضا علوی فرد

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

 
........ joke3 ►◄►◄►◄►به وبلاگ من خوش امدید لطفا نظر یادتون نره وبلاگی برای شادی ........ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً